معنی ممارست کردن - جستجوی لغت در جدول جو
ممارست کردن
تکرار کردن، تمرین کردن
ادامه...
تکرار کردن، تمرین کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر مجارات کردن
مجارات کردن
برابری کردن، رقابت کردن
ادامه...
برابری کردن، رقابت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر مسارعت کردن
مسارعت کردن
شتاب کردن، پیشدستی کردن شتاب کردن تندشتافتن
ادامه...
شتاب کردن، پیشدستی کردن شتاب کردن تندشتافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر مشارکت کردن
مشارکت کردن
هنبازیدن هنباز شدن
ادامه...
هنبازیدن هنباز شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر مماشات کردن
مماشات کردن
همراهی کردن، مدارا کردن
ادامه...
همراهی کردن، مدارا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ممانعت کردن
ممانعت کردن
جلوگیری کردن از کاری بازداشتن
ادامه...
جلوگیری کردن از کاری بازداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ممانعت کردن
ممانعت کردن
بازداشتن، جلوگیری کردن
ادامه...
بازداشتن، جلوگیری کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
محارست کردن
مواظبت کردن، محافظت کردن، حراست کردن
ادامه...
مواظبت کردن، محافظت کردن، حراست کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویر مشارکت کردن
مشارکت کردن
Contribute
ادامه...
Contribute
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر ممانعت کردن
ممانعت کردن
Bar, Inhibit
ادامه...
Bar, Inhibit
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر ممانعت کردن
ممانعت کردن
مُمانِعَت کَردَن
interdire, inhiber
ادامه...
interdire, inhiber
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر مشارکت کردن
مشارکت کردن
مُشارِکَت کَردَن
contribuer
ادامه...
contribuer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر ممانعت کردن
ممانعت کردن
مُمانِعَت کَردَن
নিষেধ করা , বাধা দেয়া
ادامه...
নিষেধ করা , বাধা দেয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر مشارکت کردن
مشارکت کردن
مُشارِکَت کَردَن
অবদান রাখা
ادامه...
অবদান রাখা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر مشارکت کردن
مشارکت کردن
مُشارِکَت کَردَن
योगदान करना
ادامه...
योगदान करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر ممانعت کردن
ممانعت کردن
مُمانِعَت کَردَن
प्रतिबंधित करना , रोकना
ادامه...
प्रतिबंधित करना , रोकना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر ممانعت کردن
ممانعت کردن
مُمانِعَت کَردَن
vietare, inibire
ادامه...
vietare, inibire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر ممانعت کردن
ممانعت کردن
مُمانِعَت کَردَن
melarang, menghambat
ادامه...
melarang, menghambat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر مشارکت کردن
مشارکت کردن
مُشارِکَت کَردَن
contribuire
ادامه...
contribuire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر ممانعت کردن
ممانعت کردن
مُمانِعَت کَردَن
prohibir, inhibir
ادامه...
prohibir, inhibir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر مشارکت کردن
مشارکت کردن
مُشارِکَت کَردَن
menyumbang
ادامه...
menyumbang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر ممانعت کردن
ممانعت کردن
مُمانِعَت کَردَن
забороняти , гальмувати
ادامه...
забороняти , гальмувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر مشارکت کردن
مشارکت کردن
مُشارِکَت کَردَن
contribuir
ادامه...
contribuir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر ممانعت کردن
ممانعت کردن
مُمانِعَت کَردَن
verbieten, hemmen
ادامه...
verbieten, hemmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر مشارکت کردن
مشارکت کردن
مُشارِکَت کَردَن
bijdragen
ادامه...
bijdragen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر ممانعت کردن
ممانعت کردن
مُمانِعَت کَردَن
verbieden, inhiberen
ادامه...
verbieden, inhiberen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر مشارکت کردن
مشارکت کردن
مُشارِکَت کَردَن
сприяти
ادامه...
сприяти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر ممانعت کردن
ممانعت کردن
مُمانِعَت کَردَن
запрещать , ингибировать
ادامه...
запрещать , ингибировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر مشارکت کردن
مشارکت کردن
مُشارِکَت کَردَن
вносить
ادامه...
вносить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر ممانعت کردن
ممانعت کردن
مُمانِعَت کَردَن
zabraniać, hamować
ادامه...
zabraniać, hamować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر مشارکت کردن
مشارکت کردن
مُشارِکَت کَردَن
przyczyniać się
ادامه...
przyczyniać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر مشارکت کردن
مشارکت کردن
مُشارِکَت کَردَن
beitragen
ادامه...
beitragen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر ممانعت کردن
ممانعت کردن
مُمانِعَت کَردَن
banir, inibir
ادامه...
banir, inibir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر مشارکت کردن
مشارکت کردن
مُشارِکَت کَردَن
contribuir
ادامه...
contribuir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر مشارکت کردن
مشارکت کردن
مُشارِکَت کَردَن
katkıda bulunmak
ادامه...
katkıda bulunmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی